در حقیقت جان هیک یک نسبی گرای معرفت شناختی است که واقعیت را دست نیافتنی می داند؛ اگرچه خود او این مسأله را انکار می کند.

«Ø¥ÙÙ†Ù‘ÙŽ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ Ø› دین در نزد خدا، اسلام (Ùˆ تسلیم بودن در برابر حق) است»(سوره مبارکه آل عمران/Û±Û¹)

پیروان هیچ یک از ادیان نباید به آموزه ها و ارکان دین خود پایبند باشند. این خواسته بوسیله ارائه تفسیر و تکمله او بر فلسفه کانت محقق می شود؛ یا بوسیله نسبی گرایی و معرفت باطنی ویتگنشتاین؛ یا با طرح دست برداشتن از اعتقادات جزمی و محتمل دانستن اعتقادات سایر ادیان؛ یا با طرح تفسیر کردن متون دینی و آموزه های آن، فراخور پلورالیسم دینی.

Ùˆ اما فرمودید : “…هیچ وقتی یک مسلمان نمیاد بگه به من Ú†Ù‡ ربطی داره وظیفه ما نیست درحالی توان انجامشو داره…”

پلورالیسم تنها برای دین نوشته شده و تنها دین داران باید آن را بپذیرند. حتی اگر در مبانی خود پلورالیسم قائل به تکثّر شویم، اساس و پایه های این تفکّر فرو می ریزد.

در مواضعی نیز صریحاً، جان هیک، الهی بودن ادیان را نفی کرده است؛

فصل چهارم: ریشه یابی ادعای حقانیت ادیان در پلورالیسم دینی

گل پیچک؛ از معرفی انواع آن تا کاشت و نگهداری

به طور منطقی نمی توان دو دین را با آموزه هایی ناسازگار، حق دانست که در این صورت تناقض ایجاد می شود. اشکال تناقض در پلورالیسم و راه حل های آقای جان هیک خود عرصه دیگری از نقد و تحقیق را لازم دارد.

دین ، یه چیزی هست که از جانب خداوند متعال ، برای سعادت بشر ارائه شده. چونکه انسان ، تقریبا هیچی از خودش نمیدونه که بخواد برای خودش بتونه برنامهء کامل و جامعی ارائه بده.( فقط برای جسم انسان ، اینهمه دانشمندان ، check here به مباحثه میپردازند و هر روزه شاهدِ پیشرفت هایی در زمینهء پزشکی هستیم ، که اگر انسان ، همه چیز رو دربارهء خودش میدونست ، دیگه پیشرفت ، معنی نداشت.

بررسى اصول اخلاقى و سياسى پلوراليسم دينى ليبراليسم سياسى و سكولار يسم پلورالیسم

یکی دیگر از فرقه های عجیب دنیا یعنی فال ریوز توسط فردی به نام کارل درو ایجاد گردید، که خود را فرزند شیطان می نامید و عقاید شیطان پرستی را رواج می داد.

"پلورالیسم دینی عبارت است از قبول و پذیرش این دیدگاه که تبدیل و تحویل وجود انسانی از حالت خود محوری به خدا محوری به طرق گوناگون در درون همه سنت های دینی بزرگ عالم صورت می گیرد.

پیروان ادیان هم در صورتی چنین دینی را می پذیرند که به دین خود کافر شوند و از نظر دینی افرادی لاابالی گردند. در نهایت این نظریه به بی دینی منتهی خواهد شد؛ همان گونه که به بیان جان هیک بعضی دیگر، پایان تاریخ را چنین پیش بینی کرده اند؛